صبح جایی خواندم:

زیارت عاشورا دارای نسخه های متعددی است که قدیمی‌ترین سند و مرجع آن دو کتابِ «کامل ایارات» نوشتهٔ ابن‌قولویه و «مصباح المتهجد» اثر شیخ طوسی است. در کامل ایارات و مصباح المتهجّد (نسخه کتابخانه خطی آستان قدس رضوی 502 ق) عبارتِ «اللّهُمَّ خُصَّ أَنتَ أَوَّلَ ظالمٍ بِاللَّعنِ مِنّی وَ ابدَأ بِهِ ثُمَّ الثانِیَ وَ الثالِثَ وَ الرابِعَ» وجود ندارد.                                       

از همین رو، برخی چون محمدهادی معرفت، بر عبارتِ چهار لعنِ موجود در نسخه‌های متداول (گرفته‌شده از نسخه‌های متأخّرِ مصباح المتهجّد) انتقاد داشته و آن قسمت از زیارت را به سبب ذکر نشدن در قدیمی‌ترین نسخه‌ها و سازگار نبودن با ذوقِ سلیم و سیره ائمه، متعلّق به زیارات عاشورا نمی‌دانند. و یا بعضی مانند امیرحسین ترکاشوند، به اصلِ سندِ زیارت اعتراض نموده و بر آن اعتقاد هستند که زیارت عاشورا به سبب لعن‌های متعدّد، زیارتی جعل‌شده است؛ چرا که لعن فرستادنِ امام محمدباقر بر همهٔ بنی‌امیّه (وَ لَعَنَ اللهُ بَنی‌ اُمَیَّةَ قاطِبَةً) متّکی بر منطق نیست! پس باید پرسید مگر همهٔ افراد این قبیله فاسدند که سزوار لعن ابدی باشند؟ و مگر فراموش کرده‌ایم که پیامبر اسلام به سب ازدواج دختران خویش، امّ‌کلثوم و رقیّه با عثمان بن عفوان از بنی‌امیّه صاحب نوه است؟

کامل ایارات، جعفر بن محمد بن قولویه، صفحه 332 ، نشر مؤسسة النشر الاسلامی، قم 1417ق                                          

نکاتی قابل توجه دربارهٔ زیارت عاشورا، محمدهادی معرفت، به نقل از وبلاگ مدهامّتان، 10/1/1384                    

نفی کینه‌ورزی‌های مذهب، امیرحسین ترکاشوند، وبلاگ بازنگری در متون دینی، 9/9/1389


بنده هم نوشتم:

سلام جناب. .

1.  حدود 1.5 ماه قبل ماشین چپ کردم و با وجود این خدا را شکر سالمم، اما این تعبیر «سازگار نبودن با ذوقِ سلیم و سیرۀ ائمه [علیهم السلام]» که از قول آقای معرفتِ بی‌معرفت ذکر کرده‌اید از صبح من یکی را که کشته، با دوستان دیگر چه کرده من نمی‌دانم.

2.  آدمی که در نوشته‌هایش از «ملّا محمدامین استرآبادی» نام می‌برد شخص بی‌اطلاعی نیست و سرش خیلی توی حساب و کتاب است. با اجازه می‌خواهم عرض کنم: کار ما سهل است، اما از تو اینها خوب نیست. 

3.  دربارۀ نسخه‌های گوناگون زیارت عاشورا باید در بحثی دیگر به آنها پرداخت، ولی فعلاً می‌توانیم کمی به واژۀ «لعن» مشغول شویم که کارمان هم راه بیفتد.

4.  جالب این‌جاست که شبیه این فرمایشات را اخیراً از آشناهایی که عمری از آنها هیچ علائق مذهبی‌ای ندیده بودم هم شنیده‌ام. معلوم می‌شود اصلاً محافلی مشغول به این مباحث‌اند. چه بهتر! کاش محافل مذهبی هم به جای این خوابی که چند دهه است در آن فرو‌رفته‌اند زودتر به خود بیایند و فکری بکنند.

5.  الآن نرم‌افزاری در مقابل بنده است که «لعن» را از یک کتاب لغت به صورت «اللام والعین والنون أصل صحیح یدلّ على إبعاد وإطراد» [معجم مقاییس اللغة، أحمد بن فارس بن زکریّا (ابن فارس)، ج 5، ص 252] و از کتابی دیگر با عبارت «لعنه ـ کمنعه ـ: طرده وأبعده، فهو لعین وملعون» [القاموس المحیط، الفیروز آبادی، ج 4، ص 267] معنا کرده. بقیه هم با اندک تفاوتی توی همین حال و هوایند و خلاصۀ همه این است که لعن به معنای دور نمودن و طرد کردن است.

6.  خب، بقیۀ بحث دیگر روشن است. وقتی کسی را لعن می‌کنیم در واقع از خدای متعال درخواست داریم که او را از رحمت خود دور کند.

7.  گمان می‌کنید اگر ستمی که اینها بر خاندان پیغمبر (صلی الله علیه و آله) رواداشته‌اند برای افراد اثبات شود ـ که این کار در جای خود انجام شده ـ، حتی یک نفر هم پیدا می‌شود که از لعن کردن کسی که به خانۀ امیر مؤمنان قشون‌کشی کرده و بر اساس روایات شیعه از ضرب و شتم دخت مطهّر نبی اسلام (صلی الله علیه و آله) هم امتناع نکرده و یا کسی که سر سید الشهدا را از بدن جدا کرده و باعث و بانی جنایات بی‌شمار دیگری مثل این بوده امتناع کند؟ یعنی مثلاً اهل سنت من‌بعد می‌گویند: «خدایا! هرچند عمر بن خطّاب چنین کرده، امّا بالاغیرتاً او را از رحمت خودت دور نکن»؟! ما که آنها را عاقل‌تر از اینها می‌دانیم.

8.  جناب.! امیدوارم از این‌ صلح‌کلّی‌ها نباشید که با زمین و زمان رفیق‌اند. آخر من از نسلی هستم که تولّی (همان تولّا، دوستی با دوستان خدا) و تبرّی (همان تبّرا، دشمنی با دشمنان خدا) را از فروع دین می‌دانستند. الآن هم روایت عالی‌السندی مقابل من است که می‌فرماید: «علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن حماد، عن حریز، عن فضیل بن یسار، قال: سألت أبا عبد الله (علیه السلام) عن الحبّ والبغض: أ من الإیمان هو؟ فقال: وهل الإیمان إلّا الحبّ والبغض؟ ثم تلا هذه الآیة: "حبب إلیکم الإیمان وزیّنه فی قلوبکم وکرّه إلیکم الکفر والفسوق والعصیان أولئک هم الراشدون" [الکافی، الشیخ الکلینی، ج 2، ص 125، ح 5]. خلاصه‌اش این‌که اصلاً ایمان چیزی جز حبّ و بغض نیست.

9.  حالا فرض کنیم امام باقر (علیه السلام) عده‌ای را به گونه‌ای عام لعن کرده باشند. خب، چه مانعی دارد کسی که آدم خوبی بوده با استثنای عقل از آن لعن عام خارج باشد؟! مگر مباحث عام و خاص را در فقه ـ و اگر از فقه اطلاعی ندارید، در اعتبارات قانونی ـ از یاد برده‌اید؟

10.  من الآن درست یادم نیست و به ادارۀ ثبت احوال آن زمان هم دسترسی نداشتم که ببینم آیا پیامبر (صلی الله علیه و آله) از این آقاداماد خوشنام خود، عثمان بن عفوان (قدیم‌ها عثمان بن عفّان بود، به نظرم نامش را عوض کرده که این قدر لعن و نفرین نشنود)، نوه‌ای داشته‌اند یا نه و چون به جناب‌عالی ارادت دارم فرمایشتان را قبول می‌کنم. خب، که چه؟! مگر این عبارت بسیار زیبا را که از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده ـ و اتفاقاً عقل هر روشن‌فکری هم با آن خوب کنار می‌آید ـ نشنیده‌اید که: «خلق الله الجنّة لمن أطاعه وأحسن ولو کان عبداً حبشیّاً، وخلق النار لمن عصاه ولو کان ولدا قرشیّاً» (خداوند بهشت را برای مطیعان آفریده هرچند برده‌ای اهل حبشه باشند و جهنم را برای عاصیانش آفریده هرچند از قریش باشند) [مناقب آل أبی طالب، ابن شهرآشوب، ج 3، ص 291 ـ 292]؟!

11.  احتمالاً بعد از خواندن عرایض بنده، در‌به‌در دنبال زیارت عاشورا می‌گردید تا سریعاً لعن بر کسانی را که نوباوگان مصطفی (علیه السلام) را سر بریدند و به گل‌های بستان الهی رحم نکردند شروع کنید. اگر دم دستتان هست که التماس دعا، وگرنه بفرمایید تا یکی دانلود کرده و خدمتتان هدیه کنم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پیشرفت در سایه گام دوم انقلاب کهف کرکرخنده دانستني پوست و مو اپینک دانلود برنامه های روز سختی گیر رزینی فلزی مهندس علی دستجردی دنیای این روزهای من..... سجاده اي پر از ياس