1. دوست عزیزم جناب استاد سهیل یاری شعری از استاد دکتر شفیعی کدکنی آوردهاند که:
کردید و نکردید! (1)
میراثِ تبارِ خِرَدِ آینهها را
کان پیر، همیجُست نشانشان به چراغی
تا یابد از این آینه مردان، مگر اینجا
در ظلمتِ هنگامهٔ ایّام سراغی-
ز اندیشهٔ عشّاق و ز آفاق ستردید.
آن یوسفِ گمگَشتهٔ آمالِ بشر را
گامی دو برون نامده تا مرز حقیقت
بردید و بدان گرگ سپردید.
بیمرزیِ هوش و هنرِ صاعقهها را
چون جدول اندیشهٔ افلیج و شلِ خویش
محصور و فرومرده شمردید.
آن قامتِ رویان و روانِ ازلی را
آن آرزویِ زندهٔ سقراط و علی را
با آن همه خونها که فشاندند به راهش
در گوری از اندیشهٔ خود، تنگ فشردید.
با این همه، آن شعله فزاینده و زندهست
چون بویِ بهاران به همه دَهر، وَزَندَهست
در جمله شمایید و شمایید که مُردید.
زیرا
کردید و نکردید
کردید و نکردید.
[هزارهٔ دوم آهوی کوهی، ص۳۰۳-۳۰۵ و ۴۹۸]
و بعد هم پانوشت فرمودهاند که: (1) «کردید و نکردید: گفتار سلمان فارسی، صحابی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله)، در داستان جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله) که به فارسی بر زبان راند».
2. خیلی زیباست و حقّاً یقال:
هرکس به زبانی صفت و حمد تو گوید/ بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
اما خب، ما بچۀ پایینشهریم و لذتمان از سنخی دیگر است و هرچه هم بحث علمی و منبمیرم و توبمیری میکنم جای لعن را نمیگیرد. ببخشید دیگر. این هم از تبعات تولد در پایینشهر است. سخنران معروفی گفته بود: بالاشهر که منبر میروم بعد از کلّی داد و فریاد که خودم را برای روضهخواندن میکشم حداکثر جوری به سر و کلۀ خود میزنند که انگار دارند خود را ناز میکنند، اما قربان پایینشهریها! تا میگویم: «صلّی الله علیک یا أبا عبد الله» دیگر کسی جلودارشان نیست.
3. البته یادمان باشد: «اللام والعین والنون أصل صحیح یدلّ على إبعاد وإطراد» [معجم مقاییس اللغة، أحمد بن فارس بن زکریّا (ابن فارس)، ج 5، ص 252] و «لعنه ـ کمنعه ـ: طرده وأبعده، فهو لعین وملعون» [القاموس المحیط، الفیروز آبادی، ج 4، ص 267] و خلاصه این که لعن به معنای دور نمودن و طرد کردن است. پس وقتی کسی را لعن میکنیم در واقع از خدای متعال درخواست داریم که او را از رحمت خود دور کند.
4. امشب خبر رحلت یکی از دوستان بسیار گرامی را شنیدم که بعد از فراغت از تحصیل در دانشگاه به حوزه اثاثکشی کرده بودند. امیدوارم خبر راست نبوده باشد. اگر اطلاع دقیقتری پیدا کردم اصلاً متنی دربارۀ دوستانی از این دست خواهم نوشت و یک دهان آواز هم آن جا خواهم خواند.
درباره این سایت