1. خداوند همۀ رفتگان را بیامرزد و روحشان را غریق رحمتش کند. چون در تمام فامیل ما تا چند فرسخی اهل علم به معنای خاص وجود نداشت زمانی که به حوزه آمدم مرحوم پدرم از دور و نزدیک خیلی ملامت شنید. اما خدا بیامرز در جواب همه گفته بود: اولاً خودش دوست دارد و ثانیاً راه بدی که نرفته تا منعش کنم.
2. چون احتمال میدهم خیلی از دوستان در شرایط مشابهی باشند متن زیر را تقدیم میکنم تا بخوانید و ببینید فقیه بزرگوار شیعه چه میفرمایند.
3. قوله : "للأبوین منعه عن الغزو ما لم یتعیّن علیه".
.، وکما یعتبر إذنهما فی الجهاد یعتبر فی سائر الأسفار المباحة والمندوبة والواجبة الکفائیّة مع قیام من فیه کفایة. فالسفر إلى طلب العلم إن کان لمعرفة العلم العینیّ ـ کاثبات الصانع، وما یجب له ویمتنع علیه، والنبوّة والإمامة والمعاد ـ لم یفتقر إلى إذنهما، وإن کان لتحصیل اائد منه على الفرض العینیّ ـ کدفع الشبهات، وإقامة البراهین المروّجة للدین زیادة على الواجب ـ کان فرضه کفایة، فحکمه وحکم السفر إلى أمثاله من العلوم الکفائیّة ـ کطلب التفقّه ـ، أنّه إن کان هناک قائم بفرض الکفایة اشترط إذنهما.
وهذا فی زماننا فرض بعید؛ فإنّ فرض الکفایة فی التفقّه لا یکاد یسقط مع وجود مائة فقیه مجتهد فی العالم. .
هذا کلّه إذا لم یجد فی بلده من یعلّمه ما یحتاج إلیه، بحیث لا یجد فی السفر زیادة یعتدّ بها؛ لفراغ أو جودة أُستاذ، بحیث یسبق به إلى بلوغ الدرجة التی یجب تحصیلها سبقا معتدّاً به، وإلّا اعتبر إذنهما أیضا. [مسالک الأفهام، ج 3، ص 14]
4. خب، ملاحظه فرمودید که ایشان باوجودی که تحصیل علم برای ترویج دین و پاسخگویی به شبهات را واجب کفایی میداند، اما کفایی بودن این کار را در زمان خودش (یعنی چند صد سال قبل) بعید میشمرد. چه رسد به زمان ما که این همه نیاز روزافزون به وجود آمده و اگر با عینک خوشبینی نگاه کنیم صغیر و کبیر در عالم میخواهند از ماهیت دین مبین اسلام سر درآورند.
5. امروز برای سرور عزیزم جناب سهیل یاری گلدره ـ که اخیراً چاپ دوم کتاب «فرهنگ ضربالمثلهای عربی» ایشان به بازار عرضه شده ـ نوشتم: «سلام علیکم. هرچند زبان عربی به مناسبت ایام حال و روز خوشی ندارد، اما استاد بنده هستید و میدانید:
اگرچه عرض هنر پیش یار بیادبی است/ زبان خموش ولیکن دهان پر از عربی است.
خداوند این هنرتان را مستدام و رو به تزاید نگه دارد. جداً مبارک باد».
6. خیلی دوست دارم به فراخور حال حاضر گاهی مطالبی از ادبیات عاشقانۀ فعلی عرب خدمت دوستان تقدیم کنم. کسی که میفهمد داریم چه میکنیم خیال بد نخواهد کرد و اگر خدای ناکرده کسی باشد که در دستۀ "فی قلوبهم مرض" جای بگیرد هرکار کنیم ما را به فسق و فجور متهم خواهد کرد، هرچند قرآن بخوانیم. نقداً تا تنور داغ است، این یکی تقدیم حضورتان:
درباره این سایت