بعد از واژگانی خودرو (1) تقریباً هر شب به بهانه‌ای بی‌خوابی به سرم می‌زند. 3 ـ 4 شب پیش متن عجیبی این وظیفه را انجام داد. آقای دکتر A نوشته بودند: «مصاحبۀ امروز بنده با دکتر B و استاد دانشگاه تهران»، و دیگر بیا و ببین. . برای دوستی که این را در گروهی گذاشته بود نوشتم:

این هم متن واقعاً حال‌به‌هم‌زنی است که دیشب تا دیروقت بیدار نگه‌ام داشت. به نظرم این آقای A از دکترهای سالیان اخیر است که مثل ترمینال جنوب تهران که اول افتتاحش کردند و بعد ساختند اول دکترا گرفته و بعد ان شاء الله می‌خواهد درس بخواند. قدیم می‌گفتند: اگر فلانی بازار نرود بازاریان ورشکست می‌شوند. ایشان هم با این مصاحبه‌اش چشم بازار را روشن کرده. بله، خودتان بهتر از بنده می‌دانید که شاید برخی در حوزه ـ مثل هر جای دیگر ـ پایشان را از گلیمشان به‌مراتب زیادتر دراز کنند، اما انصافاً گفتن جملاتی مثل «ت و حوزه‌های علمیه حق ورود و دخالت در مسائل علمی و تخصصی را ندارند» خودش مصداقی از این کار نیست؟! به‌علاوه آقای حجة الاسلام والمسلمین/ دکتر/ خلبان/ ملوان/ پهلوان B (2) با تکیه بر چه مطالعاتی اظهار فرموده‌اند که: «همۀ طب سنتی، اندازۀ یک آزمایش پاستور ارزش ندارد»؟؟؟!!! از طبّ سنتی مطلع‌اند و یا با پاستور رابطۀ خویشی دارند؟ بله، گفتن این‌که: «غربی‌ها از ادرار الاغ شربت و از گچ و خاک قرص درست می‌کنند» حرف مزخرفی است، اما دور ریختن تجربیات چند هزار سالۀ بشر در طب سنتی و چراغ سبز نشان دادن 100% به پزشکی نوین هم انگار همان قدر خام و گزنکرده پاره کردن است. عجیب این جاست که بر خلاف این 2 دکتر، در هیچ جای دنیا این طور تصوری از علم ندارند و مثلاً باورمندان به فیزیک کوانتم و یا فیزیک نسبیت گمان نمی‌کنند فیزیک کلاسیک از رده خارج و اسقاطی است، بلکه برعکس برای رسیدن به افق‌های جدید تسلط بر پیشینۀ آن علم را ضروری می‌شمرند.

ضمناً این هم قبول که: «ایران امروز در وضعیت قرن 18 اروپاست. دو قرن از تحولات علمی دنیا عقبیم و الهیات دینی ما، عملاً نتوانست یک وضعیت متعادل ایجاد کند»، اما امثال جناب ایشان چه‌قدر در پیدایش این وضع مقصرند؟! خود ایشان به‌گمانم "لمعه" را هم تمام نکرده. خب، اگر بنا بود تنها مطالعات تاریخی داشته باشد و. چه نیازی به تعمم؟

 ..

پانوشت‌ها:

(1) بی‌خود و بی‌جهت اشکال نکنید. حواسم هست که درستش «واژگونی خودرو» است، اما یاد یکی از مخ‌های سخن‌رانی در آسیا افتادم که ـ علی ما نُقِل ـ در یک جلسۀ پرسش و پاسخ برای این‌که نشان دهد به‌روز است (فرموده‌اند: ننویسید «آپ‌دیت». چشم!) و مثلاً با نسل جوان ارتباط خوبی دارد موقع خواندن نامۀ جوانی 19 ساله فرموده بود: جوانی نانزده ساله هستم. .

(2) الحمد لله مشکلات خرد و کلانمان حل شده و من‌بعد دیگر مشکلی برای القاب و عناوین هم نداریم. حضرت مستطابی فرموده‌اند: 

■ استفاده از القاب دانشگاهی برای حوزویان شایسته نیست/ باید برای القاب حوزوی خواهران طلبه نیز فکری شود/ حوزه یک سال وقت بگذارد (آدم بی‌کار! از کیسۀ خلیفه می‌بخشد) و مسئله را حل کند.

نظام‌مندکردن امر مطلوبی است و باید اعتبارنامۀ علمی و تبلیغی به ون اعطا شود و رتبۀ آنها مشخص شود. در دانشگاه‌ها رتبه‌بندی علمی وجود دارد، ولی متأسفانه در میان اساتید حوزه این رتبه‌بندی علمی وجود ندارد.

باید القاب حوزوی موجود تعریف شود و در مواردی هم القاب جدید تعریف گردد. اگر از القاب دانشگاهی استفاده شود صحیح نیست؛ چون این القاب چه برای اساتید و چه برای دانش‌پژوهان دانشگاه خیلی متناسب با حوزه نیست.

برای حوزه باید یک‌بار معنوی در این القاب وجود داشته باشد. اکنون القابی چون حجت‌الاسلام، ثقه‌الاسلام، آیت‌الله همه یک‌بار معنوی و قداستی دارند و این باید در آن به‌عنوان یک رکن اصلی لحاظ شود.

یادم هست قدیم با معتادها که مصاحبه می‌کردند تنها عامل بدبختی و اعتیاد و سیه‌روزی خود را رفیق بد می‌دانستند. این کمترین (عرفانیان) هم خدا گواه است که خیلی هم بد نیستم، اما چه کنم که اساتید بزرگوارم استاد تهرانی و حضرت آیت الله استاد مددی ـ روحی لهما الفداء ـ اصلاً و ابداً دنبال این عناوین و القاب نیستند و حتی بدجوری به این حرف‌ها می‌خندند. به اینها بگویم: رفیق بد؟؟؟!!! وسط بهشتم و دیگر از خدا چه می‌خواهم؟ یک بار دیگر هم عرض کردم:

تو و طوبی و ما و قامت دوست/ فکر هر کس به قدر همت اوست


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Alberto وبلاگ نعلبکی ویزای یونان برج خنک کننده مدرسه خانه دوم من Rachel Bernadette Mike نوشته های عاشقانه