1. بعثت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) را با چه چیز می‌توان قیاس کرد؟ کاش اینهایی که این همه ایرادات چپ‌اندر‌قیچی می‌کنند و اشکالاتشان هم غالباً با استناد به مطالب تاریخ طبری و طبقات ابن‌سعد و امثال آن است کمی هم در تاثیری فکر می‌کردند که شخص شخیص رحمة للعالمین لااقل بر تاریخ و تمدن بشری گذاشت. در نقل قولی از اساتید جامعه‌شناسی شنیده‌ام که برای ساختن یک تمدن 400 سال زمان نیاز است. اما مردی که در جزیرة العرب پا به دنیا گذاشت مدد از کجا می‌گرفت که توانست بی‌آن‌که پشت‌گرم به هیچ‌یک از دو امپراطوری بزرگ آن زمان (فارس یا روم) باشد بشریت غرقه در جهالت و تباهی را چنان بالا ببرد که به نوشتۀ ابن‌قتیبه (متوفّای سال 276 قمری) کار در اندک زمانی به جایی برسد که طفلی 11 ساله بتواند در دانش‌های زمان خود چنان تبحری پیدا کند که با اساتید پنجه در پنجه بیفکند؟(1) به اعتقاد این کمترین همین یک نکته کافی است تا بتوانیم بر صغیر و کبیر ببالیم و قلم بطلان بر اشکالاتی بکشیم که بدون ذره‌ای تامل و تنها برای بهانه‌گیری ایراد می‌شود. بیاییم در این شب و روز از عمق وجود خدای را شاکر باشیم که: "الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ" (سپاس خدایى را که ما را بدین راه رهبرى کرده و اگر ما را رهبرى نکرده بود راه خویش نمى‌یافتیم) [سورۀ اعراف، آیۀ 43].

2. سال‌ها بود که حکیمان طب سنتی تر‌ک‌تازی می‌کردند. شاید ناامیدی مردم از پزشکی نوین و هزینه‌های سرسام‌آور دارو و درمان و عمل‌های جراحی و کاسب‌کاری برخی اطبا باعث شده بود که مردم به خاطر خوش‌نامی حکیمان قدیم دوباره به همان روش بازگردند. حکایت‌های عجیبی هم نقل می‌شد که البته بیشتر مناسب شب‌های 9 ربیع و شوخی و خنده بود. مثل این‌که: کسی به خاطر حادثه‌ای چشمش از حدقه بیرون می‌آید و چون اطبا از برگرداندن آن به سر جایش عاجز می‌مانند پیش حکیمی می‌رود و او سرِ انگشت شست پای مریض را می‌شکافد و رگی را بیرون آورده و شروع به کشیدنش می‌کند و کم‌کم چشم طرف هم به سر جایش برمی‌گردد، یا این‌که: کسی مدت‌ها دل‌پیچه داشته و هرچه درمان می‌کند راه به جایی نمی‌برد، تا این‌که حکیمی به او می‌گوید ساچمه‌ای ببلعد که اتفاقاً باعث بهبودی وی می‌شود و در توضیح این کار می‌گوید: فهمیدم یک جای روده‌اش گرفتگی پیدا کرده ـ و مثلاً پیچ خورده ـ و تنها راهش همین بود که ساچمه در روده‌اش بغلطد و ضمن پایین آمدن راه را باز کند. خب دیگر، تصورشان از بدن در همین حد بود. اما هرچه بود باعث شد سال‌های سال کار دکترعلفی‌ها بگیرد و بتوانند ـ با کمی تخفیف ـ در میان عامۀ مردم خدایی کنند.

این روزها هجمه‌ای علیه این روش به راه افتاده و عجیب این جاست که این همه دانشمند بزرگ و کوچک به جای نگاه‌های عاقل اندر سفیه و خنده‌های فیلسوفانه دست به راستی‌آزمایی نمی‌زنند. دوستانی که این داروی موسوم به «داروی امام کاظم (علیه السلام)» را مصرف کرده‌اند که خیلی راضی‌اند و حتی عزیزی می‌فرمود: وقتی آن را خوردم مانند آبی بود که بر روی آتش بریزند. خب، امتحانش کاری ندارد. آقایان و بانوان محترم پزشک و محقق و . بیایند و ماشاللا مریض که دم دستشان ریخته، امتحان کنند و لااقل فعلاً مردم را نجات دهند. چشم! نام روغن بنفشه را نمی‌برم و اصلاً امیدوارم در سال جدید نیازی به آن پیدا نکنید.


پانوشت:

(1) لقد کان الغلام یجمع القرآن وهو ابن ثمان سنین، ولقد کان الغلام یستبحر فی الفقه والعلم ویروی الحدیث ویجمع الدواوین ویناظر المعلمین وهو ابن إحدى عشرة سنة [الامامة والة، ج 2، ص 157]. این تنبه را وام‌دار استاد بزرگوار حضرت آیت الله مددی‌ام. خداش در همه حال از بلا نگه دارد.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تازه های دنیایی پزشکی و سلامت خرید اینترنتی ماسک اسکلتی گلهای پونه سیب فرکتال آسیا برج Pink.blue.dew آشپزی ایرانی چی بپزیم ؟ وبسایت پویا آموزش ثبت شرکت و ثبت برند با معرفی منابع مختلف